آدرس میمون بی مغز

brainless.monkey@gmail.com

پنجشنبه، تیر ۱۳

رنگ

اینجا نشستم. توی یه اتاق. کفش سیاه. دیواراش خاکستری.
توی یه شهر دور از تهران. یه دریا فاصله. 
شهری که مثل اونجا شمالش کوهه، جنوبش گرم. درختاش سبز. آجرهاش سفید. اما مردمش نیمرخ. مردمش خاکستری. 
زنهاشون مضحک. مردهاشون ظریف. صداشون بلند. اما حرفاشون خاکستری.

جلوی کامپیوتر. کی بوردش سیاه اما حرف هاش دودی.
می نویسم. کلمه فاصله، کلمه نیم فاصله، کلمه نقطه. کلمه ها سیاه. فاصله ها سفید. اما کاغذم خاکستری.

یه دریا تا تهران. مردمش تو صورت، با درد مشت. مردمش توی گوش، با زنگ  فریاد. مردمش رو لپ، با تف بوس. 
پسرها قرمز. دخترها سبز. گاهی هم برعکس. اما موها بنفش. با سربند آبی.
هوای شهر دودی. دیوارها کثیف. اما دولتش سیاه. مردمش لال. صداها خفه. اما تمام رخ. صحبت ها رنگی.

اینجا نشستم. خیلی دور. دیوارها خاکستری. من خاکستری. مردم نیم رخ. انگار نیستم.